گروه مشاورین اوکام 02191692760 09129676587
  1. خانه
  2. زخم کاری و تحلیلی که باید بخوانید!
زخم کاری و تحلیلی که باید بخوانید!

زخم کاری و تحلیلی که باید بخوانید!

زخم کاری و تحلیل روانشناسی که باید بخوانید!

وقتی در مورد سریال زخم کاری در مقالات و بین مردم صحبت میشود، همه به شوخی میگویند که در این سریال فقط کارگردان کشته نشده است!

جدا از این شوخی ها و جدا از فیلمنامه ضعیف و اتفاقات رگباری این سریال، با یک سرچ ساده متوجه میشویم که هیچ سایت و مطلبی به تحلیل روانشناختی کودکی و اتفافاتی که در گذشته برای این افراد افتاده، نگاهی دقیق نکرده است.

یک نکته جالب فصل سوم زخم کاری که فصل های قبلی از این مورد بی نصیب بود، فلش بک هایی به گذشته است که دوران کودکی افراد داستان را نیم نگاهی میکند. این فلش بک ها همیشه جوری در چند دقیقه کودکی را نشان میدهد که ما برداشت یک آسیب کنیم!

با همه این عجله ها در سکانس ها، بجز کودکی یا جوانی سمیرا که نشان داده نشد، میتوان گفت تحقیر حرف اول را میزند.

واژه تحقیر از «humus» به معنای زمین یا خاک، از ریشه لاتین است. به این معنا که تحقیر مستلزم از بین رفتن جایگاه و منزلت فرد است. در سریال زخم کاری، خبر خاصی از پلیس نیست. تحقیقات ویژه ای برای قتل صورت نمی‌گیرد اما تا دلتان بخواهد تحقیر موج میزند.

مالک به کرات توسط خان عمو و ریزآبادی ها تحقیر شده و همیشه نام او را به تحقیر کنار نام پدرش اسماعیل آورده اند که در سریال زخم کاری هم مدام تکرار میشود. مالک که فردی اضطرابی و ترسو است با سردستگی سمیرا تلاش میکند خودی نشان دهد. این خودی نشان دادن در فصل یک مساوی میشود با مرگ خان عمو و به نوعی فروپاشی روانی مالک. شاید مالک قبل از آن اتفاق چندان پاک و بی حاشیه نبوده باشد اما به قول برخی افسانه ها (مثلا هری پاتر و ارباب حلقه ها)، با کشتن هر آدم بخشی از روح قاتل متلاشی میشود و به زودی پس از قتل های بعدی، دیگر چیزی از انسانیت فرد باقی نمیماند. این شد که بعد از اولین قتل به مرور علائم اضطرابی مالک شدید و شدیدتر شد. مدام در سرویس بهداشتی حالت تهوع داشت و گاها حتی توهم هم میدید.

از طرفی سمیرا که مشخصا مشکلات شخصیتی شدید داشت، از شخصیت ضد اجتماعی گرفته تا مرزی، همواره به دنبال جبران تحقیر های خان عمو، ریز آبادی ها و همسر خان عمو بود که قتل خان عمو به جای خواباندن این آتش خشم درون سمیرا، باعث شعله ورتر شدن آن شد.

از کودکی سمیرا چیز خاصی نمیدانیم اما از بزرگسالی او مشخص است که آسیب های شدیدی در دوران کودکی و بزرگسالی در او شکل گرفته که باز میتوانیم نقش تحقیر را بسیار پر رنگ بدانیم.

 

به قول منبعی، تحقیر، عملی است که احساس خردکننده آن ساعت‌ها یا حتی سال‌ها از زندگی یک فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. وقتی تحقیر می‌شویم، تقریبا می‌توانیم احساس کنیم که قلبمان چروکیده شده است. ممکن است ماه‌ها و گاهی سال‌ها درگیر تحقیر خود و عاملان واقعی یا خیالی آن باشیم.

افراد امکان دارد در این شرایط با خشم، تخیلات انتقام‌جویی، بزهکاری یا رفتار فیزیکی و… واکنش نشان دهند. ما همچنین ممکن است آسیب را درونی کنیم؛ که این کار منجر به ترس و اضطراب، تروما، بی‌خوابی، انزوای اجتماعی، افسردگی و افکار خودکشی می‌شود. تحقیر شدید، سرنوشتی بدتر از مرگ است؛ به این دلیل که روان‌شناسی تحقیر ادعا دارد که تحقیر شدن، موقعیت و زندگی ما را از بین می‌برد، در‌حالی‌که مرگ فقط زندگی ما را نابود می‌کند. زمانی که تحقیر می‌شویم، اثرات روانی این اتفاق‌ می‌تواند لحظه‌های زندگی‌مان را لبریز از درد و رنج کند.

در روان‌شناسی تحقیر می‌توان گفت که احساس حقارت دردی روانی و ذهنی را بر فرد تحمیل می‌کند..

 

همان طور که گفته شد، زخم کاری پر است از موقعیت های تحقیر آمیز که طبق گفته پاراگراف بالا، در نقش های سریال به شدت ایجاد خشم میکند و فرد خود را ملزم بهنشان دادن خشم زیاد میداند که این موضوع اساس داستان است.

مالک به مرور با اتفاقات مختلف، با دستور قتل هایی که میدهد و از دست دادن های مکرر که مهم ترین آن ها فرزندانش بود، کم کم پر از نفرت و خشم میشود. در فصل سه زخم کاری این خشم و نفرت ویرانگر تر میشود و مالک حاضر میشود حتی پسر عزیزترین دوست خود را فدای منافع خود کند!

به مرور، افزایش این خشم و تنفر باعث میشود مالک ترس ها و اضطراب های خود را کمتر کند و در مقابل جمله: (مالک؛ تو بدون من هیچی نیستی)، بایستد و کاری عجیب و شوک آور را انجام دهد! همان چک های سیل وار، پر خشم و خون آور که بر صورت سمیرا می کوبد و سال ها تحقیر و تنبیه بدنی را پاسخ میدهد.

فلش بک های سریال و خود سریال در عین آبکی بودن یک تلنگر محکم به ما می زند و آن این است که تحقیر در کودکی میتواند چقدر عامل خرابی و مصیبت باشد و چقدر خوب است که همه ما بتوانیم کمی دورتر بنشینیم و به واکنش هایمان نسبت به دیگران و آسیب هایی که میزنیم دقت بیشتری کنیم!

 

میلاد زارعی

مشاور و هیپنوتراپیست

  • اشتراک گذاری:

4 دیدگاه

دیدگاه خود را درج کنید